شب یلدای نفسم
عزیز مامانی امسال اولین شب چله تو بود که تجربه کردی نفسم خاله جون میترا برات لباس هندونه گرفته بود خیلی ناز شده بودی عزیزم شب چله رو خونه بابا جون بودیم و خیلی بهمون خوش گذشت ...
نویسنده :
مامانی
13:01
بدون عنوان
آتلیه مامان برا گل پسرش ائلوین خان
پنج ماهگی وجوده مامان و بابا
پنج ماهگی وجوده مامان و بابا
نفس مامان تو الان پنج ماهت هستش و حسابی با نمک و دوس داشتنی شدی تا اسمتو صدا میزنم برمیگردی میخندی بهم شبا ولی اصلا نمیخوابی کاش میدونستم چرا شبا نمیتونی بخوابی نفس من ،منو بابایی تا صبح نوبتی نگه میداریمت. امروز تصمیم گرفتم خودم تو خونه انیشتنت کنم و عکس بندازم ازت زندگی مامان از قیافت مشخصه ازون بچه درس خون ها میشی انشالله، مامان فدات بشه دکتر شدن چقد بهت میاد،نفس مامان این عکست تو مسابقه ای تو تلگرام صادقانه به عنوان دانشجوی هفته انتخاب شد و تو باز مثل همیشه باعث افتخار مامان شدی ...
نویسنده :
مامانی
1:48